mystic
«بعد از موفقیت آقای محسن نامجو در جلب مخاطب میلیونی موسیقی برخی دیگر از خوانندگان نیز با تقلید از وی سعی دارند که به اشتهار در زمینهی خوانندگی برسند. از جمله از چندی پیش خوانندهای با تقلید ناشیانه از ایشان آلبومی را به نام The Passion Of Rumi در خارج از کشور منتشر کرده و به صورت زیرزمینی و یا روی اینترنتی اقدام به انتشار آن کرده است. او هم در سبک و شیوهی خوانش! شعرها و تحریرهای ولو و هم در انتخاب شعرهای حضرت مولانای ایرانی از خوانندهی پیشرو تقلید کرده است. ولی خوشبختانه جامعهی هوشمند مخاطب موسیقی از دانلود کردن این آلبوم سر باز زده و در برابر دانلود چند میلیونی آهنگهای آقای نامجو تا این زمان آلبوم این شخص بیش از 2000 بار دانلود نشده است.»این یکی از روایتهاییست که شنیدنش محتمل است اینروزهای میانمایگی و میانبارگی.
journey to eternityاین تکیهکلامهای مولاناییماست. من چه میدانم؟ مرا گویی کهرایی؟ چه دانم. و سپستر از این بود که نمیدانمهای مولانا میرسید به اینکه «مرا گویی بدین زاری که هستی | به عشقم چون برآیی! من چهدانم؟» و سپس تر میگفت: «منم در موج دریاهای عشقت | مرا گویی کجایی! من چه دانم؟»
In solitudeکنسرت تبریز شهرام ناظری که با مسعود شعاری اجرا کرده بود و اولش
همان شعر «زین دو هزاران من و ما» را میخواند. همان که پشت سرشان یک فلکسی بود و دو طرف گروه هم دو تا درختچهی مهربان. اولش ناظری از این صحبت میکرد که ما وظیفه داریم برای شنونده کار نو داشته باشیم.!
از آن کنسرت تصنیف قشنگ «مرا میبینی و هردم» را حذف کنید. مسعود شعاری را بگذارید کنار و جایش حافظ را بگذارید، میشود کاست «مصائب مولانا». این ترجمهی من است.از the passion of rumi که برخی ترجمه کردهاند؛ «شور رومی». «مصائب مولانا» به حال و روز اینروزهای مولانا بیشتر میآید نه؟
ناظری شعرهایی را انتخاب کرده که با حس و حالِ مولاناییِ مولانا نزدیکتر است. شعرهای سرشار از آوا که با آن تحریرهای ریتمیکش بخواند. شعرهایی که با فارسی بیشتر عجینانند. توی سطح اولیهشان سادهاند وعمق زیادی ندارند. ولی وقتی ناظری میخواندشان دوباره خوانده میشوند برای شنیدن نو.
beyondتوی هتل آزادی گفت: ناظری همین جا جای تو نشسته بود اشک اومد توی چشماش؛ گریه شد گفت: «توی مملکتی که نیما نکیسا خواننده هست و مهران مدیری راحتتر از من کنسرت میده من نمیخوام خواننده باشم.» گفتی: خوب این که یک صحبت انحصارطلبانهست! یعنی من خیلی استادم و غیر از من... گفت: منظورش پایین آمدن شان موسیقی بود.
بعد رفت شوالیه شد. حالا بگو مثلا؛ شوالیه، درویش یا عیار یا لولی یا مولانا شهرام ناظری! چه فرقی میکند.
تصور کن شهرام ناظری رو توی لباس شوالیهی سیاهپوش با آن نیزهی بلند. سوار بر اسب دون کیشوت، رو به آسیابهای بادی؛ فریاد میزند:...
the passion of rumiناظری توی شهروند گفته بود «سفر به دیگر سو» مانیفست من است. خندهام گرفت از اینکه آدمها ناخواسته آنکاری را که میکنند نمیفهمند. آن کاست حیرانیِ مولانایی ما را بر نمیتابید. با آن ربط احمقانهاش به عرفان کارلوس کاستاندا. استاد! مانیفست تو «مصائب مولانا» ست!
مرا گویی کهرایی؟ من چه دانم
چنین مجنون چرایی؟ من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی؛
به عشقم چون برآیی؟ من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت؛
مرا گویی کجایی؟ من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی؟ من چه دانم
مرا گویی اگر کشته خدایی
چه داری از خدایی؟ من چه دانم
مرا گویی چه میجویی دگر تو
ورای روشنایی؟ من چه دانم
مرا گویی تو را با این قفس چیست؛
اگر مرغ هوایی؟ من چه دانم
مرا راه صوابی بود گم شد؛
ار آن ترک خطایی، من چه دانم
بلا را از خوشی نشناسم ایرا؛
به غایت خوشبلایی من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز؛
ز من یکتا دوتایی، من چه دانم
........................................
پ.نایکاش قطعه ی اول این گمان را بر نیانگیخته باشد که این دو قابل قیاسند. نیستند. یک جمله آخر قطعه است که تاکید میشود:
«این یکی از روایتهاییست که شنیدنش محتمل است اینروزهای میانمایگی و میانبارگی.»
Mamnoonam
ما مولاناي فارسي را درست نمي فهميم
انگليزي شده اش كه ديگر هيچ
ضمناً مولانا و مصائب؟
ذات اين آدم با مصيبت بيگانه است
حالا حلاجي بود قصه فرق ميكرد
دنبال يك واژه بهتري بايد گشت كه به تريپ مولانا بيايد
البته اگر مولانا در اين زمانه بدنيا ميآمد، جا داشت كه مصيبت هم ببيند
فعلاً كه در آن زمان بدنيا آمده است و كاريش هم نميشود كرد
پايدار باشي عزيز مولانا پرست
man vaghe'an baraaye shoma mote'asefam ke bedoun e etelae az moosighee intor nazar midin
lotfan sari be rouznemehaaee mesle
:
Washington post
LAtimes
Boston Globe
va nazarate montaghedane taraze avval e moosighe e donya mesle DOn Heckman bezanid
bedan in harfa ro dar morede Ostad Bezanid
Namjoo ham adame zerangie(shoma ke az doostanesh hastid behtar midounid ke chejoor maroof shod)
vali ensaf kyhoob chizie azizam
shoma Irani hastid na Arab yadet nare
agar kasi dar zaman e hakhamaneshi ha dorough migoft jarimash in boud ke tooye chashmaaye kasi ke besh dorough gofte ya darbarash bad gofte ye modat zamani negah kone ta lkhejalat bekeshe
omidvaram shoma karet be ounja nakeshe azizam
1. این البوم در تمام دنیا بجز ایران منتشر شده (اگر نمیدونی(
2. نامجو کجا و استاد ناظری کجا
3. اول برید از موسیقی بخونید بعدش اینجوری اظهار نظر کنید
4. آقای نامجو هم (محض اطلاع( از شخصی به اسم حسن ...... تکیه ای در 30 سال پیش تقلید می کنه
5. نامجو قطعه باد بهاری خودش رو به استاد تقدیم کرد
in album e ke shoma azash harf mizanid
kare ahangsazi va tanzimesh dar sale 78 tamum shode
va saale 79 va 1380 tour e Iran esh bude
dar sa'ad abad e tehran tanha 140,000 nafar azash didan kardan
oun zaman namjoo hanuz az mas'ale'ee ke baraaye Zahra Amirebrahimi pish oumad estefade najkarde bud ta maroof beshe
rooye kelip e amir ebrahimi khound va gozashtesh roo internet
lotfan avval etela'at jam konid bad tooye veblagetoon bezarid