خون سرد ساسانی
بم حالا دیگر برای خودش مردی شده. آن‌قدر که آدم فقط دلش می‌سوزد برای آن‌ها که مرده‌اند. یک شهر خوشگل که مردمش هم طبع‌شان بالا رفته با آن معماری‌ها و آن آمد و رفت‌ها. شهر جان گرفته توی یک روز پاییزی دیدنی‌ست.
توی بم یک آدم هست که دیدنش مزه می‌دهد. شاعرمردی سلیس و دوست‌داشتنی. شور این مرد با آن نازکی نی‌قلیانی اندامش و آن هوشی که از سر و رویش می‌ریزد و آن صداقت وحشتناکش در حرف‌زدن ... سال‌ها می‌شود باهاش حرف‌زد. رهایی عارفانه‌ی این مرد عجیب است.
از لطف زلزله، بم شده معبر اساتید در همه‌ی رشته‌ها. بعضی انسان‌دوستی‌شان را به رخ می‌کشند و برخی هنردوستی و برخی هم خودپرستی‌شان را. ژست خوبی‌ست. همه‌ی خوش‌حالی‌ مرد از این رفت و آمدها این است که هنر سردی که توی لوله‌ها و نشئه‌گی‌ها تباه می‌شود گرم شود. چه حرصی دارد این مرد. می‌گوید خون ساسانی توی رگ‌هامان است، اما سرد. آن غرور ساسانی را داریم ولی درست مثل همان شازده‌ها فقط با خاطره‌هامان زندگی می‌کنیم. از شعر می‌گوید، از رنگ، از خواب، از کتاب. مثل این مرد کم داریم. رهایی این مرد کولاک است.


ما کیستیم آوار صد آتشگه خاموش
اشکال معنی‌دار گور بی‌بی آذرنوش

ما حلقه‌های حسرت اشکانیان در چشم
ما ناله‌های نفرت کلدانیان در گوش

ما نعره‌ی اسکندران در حلق‌مان مدفون
ما بوی اسبان عرب از خاک‌مان در جوش

تکرار کن فرزند من، دارا ... حشیش...آهن
تکرار کن...با...با فرو می‌ریزد این آغوش

تاریخ از یال دماوند آمده پایین
دارند می‌رقصند در ویرانه‌های شوش

ای خون ساسانی داغ از ما چه می‌خواهی
رستم نمی‌زایند مامان‌های یانکی‌پوش

محمدعلی جوشایی

پ.ن
بعدا تر که مکالمه را مرور می‌کردم یادم آمد به سوالی که کردم و جوابی که گرفتم؛ بحث بر سر این بود که چه بلایی به سر شعر آمده و او هی تاکید داشت که بلایی نیامده و هیچ اتفاقی نیافتاده. بعد گفت که من دوست دارم شاعر شعر «یه توپ دارم قلقلیه» باشم!. خندیدم. گفت: شعری که همه می‌خوانندش، ولی کسی نمی‌داند شاعرش کیست. گریه‌ام گرفت.

برچسب‌ها: , ,

2 Comments:
Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
کمند و کم تر هم می شوند کسانی که به بیهودگی خون ساسانی ،آریایی و ...در رگهاشان فکر می کنند . .جای خوبی دارید دوست داشتید به من هم سر بزنید

Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
اه خدايا چه كنم دارم تمام مي شوم هيچ كس راندارم هيچ كس مرا نمي فهمد اين كابوس كي دست ازسرم برميدارد يك گوشه ي خانه ميخواهم بي دغدغه بيفكر كسي مراارام كندپميانه ام پرشده