در ابتدای داستان



چه کتاب‌ها که هرگز نوشته نمی‌شوند، چه درجات علمی که هرگز اخذ نمی‌شوند و چه بسیار کارها که می‌توانستند زندگی آدم ها را دگرگون کنند اما هرگز به انجام نمی‌رسند؛ فقط به این دلیل که فرد اولین قدم را که تهیه مقدمات است برنمی‌دارد.
لس‌آنجلس افراد زیادی را از سراسر دنیا به خود جذب می‌کند که در آرزوی نوشتن یک فیلم‌نامه و فروختن آن به یکی از استودیوهای فیلم هستند. این افراد به لس‌آنجلس می‌آیند و سال‌ها کارهای سطح ‍‍پایین می‌کنند، به این امید که یک فیلم‌نامه بنویسند و بفروشند و موفق شوند.
اخیرا لس‌آنجلس تایمز گزارشگری را به بولوار ویلشایر فرستاده بود تا با رهگذرها مصاحبه کند. این گزارشگر از هر که به او نزدیک می‌شد این سوال را می‌پرسید: فیلم‌نامه‌تان چه طور پیش می‌رود؟
و از هر چهار نفر سه نفر این جواب را می‌دادند: تقریبا تمام شده! «تقریبا تمام شده» به احتمال زیاد به این معنی بوده است که هنوز شروع نشده است!

این حکایت گهربار از کتاب مستطاب و معظم «Eat That Frog!» نقل شده است.
2 Comments:
Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
این داستان خیلی از ایرانی هاست. به خصوص هنرمندان پرادعای کم‌کارش! فقط ادعا می کنند و وقتی کاری ازشان می بینی می‌بینی ... بی معنی و مسخره است

Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
چه جالب! توی این کتاب پرفروش غورباقه قورت بده چه جیزای جالبی هست فکر کنم این کتاب سهم زیادی در بالابردن سرانه مطالعه داشته باشد! اقای احمدی نجات باید به نویسنده اش جایزه بدهد!