I
بعضیها درست مثل یک نوزاد، یا یک زن خانگی بهخودرسیده. دستهاشان، پوستشان نرم و سفید و سالم. انگار از توی پلاستیک درآورده باشی. مغزشان را اما که باز کنی... ندیدی. مغزشان پینه بسته. عین یک کویر ترک خورده در بیآبی. انگار هرچه پینهها عمیقتر... بسکه کار کرده.
برخیها دست وپوستشان انگار تازه، اما چشمهاشان پینهبسته.
برخیها نگاهشان، صداشان، خیالشان. بسکه...
برخی اما در خودشان پیلهبسته...
II
جاهای خالی زندگی را سریعا با گزینهی مناسب پر کنید:
1-
2-
3-
4-
تيتراژ را موافقم :)
2- بعضی پینه ها ارزش آزمودن نداشتند ،اما وجودشون نشون میده که تو توی پیله ات تکون خوردی، شانه هات رو به قفس مالیدی حالا بعضی جاها هم زخم خورده و پینه شده.من به این آدمها یعنی پروانه ها خیلی احترام میذارم...به شرطی که پروانه شده باشن یا بعدا بشن(؟؟)
3-هیچ کاری هم که نکنی ، یعنی توی پیله ات بشینی و به بالا نگاه کنی ، بالاخره حداقل یک جات پینه میبنده ...
4-اصلا نمیشدپیله نبود که پینه هم نبود؟؟
5- این گزینه ها سوال شما رو جواب نبود.
و اما جوابکی به سوال مکرم:
نان/آزادی/ایمان/فرهنگ و دوست داشتن...
کافیست؟
پس بیا یک عمر بدویم!
جای خالی زندگی
جای خالی زندگی ...
denied access
:)