I
برداشته بودم نشانت بدهم. توی راه یکی ازم دزدید یا گم کردم نمیدانم.
II
زنم میگوید: نمیشود امروز سفر نروی؟ دیشبهمهشب خواب آشفته میدیدم.
یا میگوید: حالت خوب است؟ زنت خوب است؟ بچهت خوب است؟ دیشب همهشب خواب بدت میدیدم...
را میگوید: بد نورانی شدهای! خوباست صدقه کنی!
از میگوید: خیلی وقت است خواب ندیدهام.
رستمم دیگر. نه از خواب میترسم نه از بیداری.
III
خوابت را میبینم. همهچیز از زیر چشم من میگذرد. هرشب خوابت را میبینم. خوابهایت را میبینم.قبل از آنکه ببینیشان.
IIII
یکی؛ جایی، برایم خواب دیده؛ بد...