این روزها که میگذرد شادم
شادم که میگذرد این روزها
.....این روزها که میگذرد شادم
..........شادم که میگذرد این روزها
...............این روزها که میگذرد شادم
....................شادم که میگذرد این روزها
.........................این روزها که میگذرد شادم
..............................شادم که میگذرد این روزها
...................................این روزها که میگذرد شادم
...................................شادم که میگذرد این روزها
..............................این روزها که میگذرد شادم
.........................شادم که میگذرد این روزها
....................این روزها که میگذرد شادم
...............شادم که میگذرد این روزها
..........این روزها که میگذرد شادم
.....شادم که میگذرد این روزها
این روزها که میگذرد شادم
شادم که میگذرد این روزها
...................................................................................................
مرگاندیشی و طربناکی لحظههاو قاف حرف اول عشق است...
قیصر هم
شاعر عشق و تنهایی من
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند...
لحظههای سادهی سرودنم درد میکند...
هنوز فرصت نیست
قطار رفت، تو رفتي، تمام ايستگاه رفت
مثل توفان خبرش آمد، تلخ
زمین کج شده...
باران ضروری است...
از زرد به سرخ
برچسبها: شعریات
تسلیت به جهت درگذشت دکتر قیصر امین پور
پست قبل را هم که خواندم یادم آمد :
روسری باد را تکان می داد