فناء فی‌الدوست
عطار در مصيبت‌نامه پنج وادي تصور کرده است برای شناخت و در منطق‌الطير هفت وادي؛ از اين قرار :
1- طلب 2- عشق 3- معرفت 4- استغنا 5- توحيد 6- حيرت 7- فقر و فنا .

فنا: در اصطلاح صوفان سقوطِ اوصاف مذمومه است از سالک و آن بوسيله کثرت رياضات حاصل شود و نوع ديگر فنا عدم احساس سالک است به‌عالم ملک و ملکوت و استغراق اوست در عظمت باري‌تعالي و مشاهده‌ی حق. از اين جهت است که مشايخ اين قوم گفته‌اند «الفقر سواد الوجه في الدارين»

خواجه نصیر طوسی می گوید:
«در این مرحله همه اوست و غیر او نیست.... نه واصفی نه موصوفی، نه سالکی نه مسلوکی، نه عارفی نه معروفی و این است مقام وقوف بر آستان حق‌»

:sms
قرمزیِ چشاتیم؛ نافازولین بریز فنا شیم...
پ.ن1
چروک لبتیم؛ بخند تا فنا شیم
2 Comments:
Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
سلام.کشف ساده و جالب بود.از قشا من هم اشاره ای به این موضوع در وبلاگ یکی از دوستان داشتم. در شمن من بیشتر پست هاتان را آهسته می آیم و می خوانم.اما فکری که بیشتر اوقات در گیر آن می شوم مجال یدداشت نوشتن ار می گیرد.به هر حال ممنون

Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
bego bego ke che karart konam...