داستان به زبان اصلی یا شعر بهتر است یا داستان
steven macleod
THE CARETAKER
"Dont walk on the grass!" shouted the little man.
"Dont be stupied" the large man replied. "It dosnt feel anything."
"you must care for it." retorted the little man."it gives us beauty, but it is fragile."
"whatever." the large man walked away.
years later, each had moved on.
indifferently, the cemetery grass grew over both.
مراقب
مرد کوتوله داد زد: رو سبزه‌ها راه نرو!"
مرد هیکلی جواب داد: "خر نشو! علف که چیزی نمی‌فهمه."
کوتوله گفت: " می‌باس مواظبش باشی، خیلی ظریفه ولی به‌مون زیبایی می‌ده"
هیکلی گفت: "بی‌خیال" و راهش را ادامه داد.
سال‌ها بعد هر دو مردند و سبزه‌های قبرستان بی‌تفاوت بر روی هر دوشان روییدند.
.................................
بیت:
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه‌ی خاک ما تماشاگه کیست...
پ.ن:

***
روی سبزه غذا بخورید
عجله کنید
روزی هم
سبزه روی شما غذا خواهد خورد.
ژاک پِرِور

برچسب‌ها:

3 Comments:
Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
سلام. برای
caretaker
سرایدار بهتر نیست؟

Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
سلام! جالب بود اما فعلا كه تماشاگه كسي نيستيم بذا خوش باشيم

Anonymous ناشناس گفته‌ست؛
سين ِ هفتم سيب ِ سرخي ست ،
حسرتا كه مرا نصيب از اين سفره ء سنت سروري نيست

بهاري ديگر آمده است
آري
اما براي آن زمستان که گذشت
نامي نيست
..... /شاملو

اين بهار بهانه است
براي هزاران آرزوي خوب من براي شما