به رسم معمول باید صبر میکردم که سه درخواست داشتهباشیم برای داخل شدن در یک بازی نظیر این. دوتایش را خودم دیدم و این دوتا تکافوی هزار حکم دیگر را میکرد؛ که دیگر وقت اعتراف است! یکم
حضرت سردبیر کتیبه و دویم
خواهر مکرمهی وانگوک.
1- پس از سالها بحث و تفحص یکی از دوستان ما به این فرضیه که دیگر چیزی تا قانون شدنش نمانده رسیدهاست که؛ هر فعل و تصمیمی که در دنیا وجود دارد به همان اندازه که میتواند صحیح باشد به همان اندازه هم اشتباه است. و در این میان کاملا تساوی برقرار است. پس هیچوقت نباید نگران فرصتهای سوزانده شدهباشید. روزی که این فرضیه به قانون تبدیل شود دنیا؛ دنیای گل و بلبل خواهد شد؛ میدانم.
2- "چای" یا همان "چایی" روشنای عالم است. این دیگر از قانون هم گذشته و به یک اصل تبدیل شده. گرمای یک خانه را میزان قلقل سماورش تعیین مینماید. ولاغیر
3- یک فرضیهی جدیدا مکشوف هم این را میگوید که؛ هیچ کدام از اشیای عالم شایستهی عشقی که به آن نثار میشود نیستند. اصلا عشق برای نثار شدن آفریده نشده برای اظهارنشدن آفریده شده. ولیاما چه میشود کرد که شیخ علیالرحمه سعدی هم یک بار در یکی از نامههاش این مورد را متذکر شد که؛ نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم...
4- یکبار سعی کردم بر اساس یک استعداد عتیق یک واژهنامه بنویسم ولی در نطفه خاموش شد. 151 واژه و ترکیب ممنوعه را ریشهیابی و معناسازی کردم که مطمئن هستم حتا پس از مرگم هم منتشر نخواهند شد. نامش هم بود "قاموسنامهی علامه کدخدا" الا ای آن کسی که آنها را خواندی بسوزانشان...
5- تا به حال از دو حادثه جان سالم به در بردهام که از قضا هر دو هم رانندگی بودهاند. حالا کیفتشان بماند. هر چند میخواهم به حادثهی سوم فکر نکنم ولی ناخودآگاه منتظر آن هستم. فکر کنم وقتی در یکی از رانندگیهای بیپایان در جادههای ایرانی با سرعت مافوق صوت رانندگی میکنم در حال یادداشتبرداری از طوفان تصاویر ذهنی و عینی که وقت رانندگی هجوم میآورند درست در روزی که کسی برایم آیهالکرسی نخوانده به سرعت نور خواهم پیوست...
6- فکر میکنم خوابیدن از دستدادن زندگیست. و این فرضیه را وقتی که برای مقالهی "آلودگینوری"ام تحقیق میکردم به دست آوردم که کنتور زندگی موجودات زنده بر اساس دورههای خوابیشان میافتد. این فرضیه میگوید که هر وعده خواب در تاریکی یک روز حساب میشود و اگر بتوانی در هر دو روز یک بار بخوابی عمرت دو برابر میشود. این تنها یک عیب دارد و آن اینکه به علت نیاز انسان به رویا مجبور میشوی در طول بیداری رویا ببینی و شاید دیگران تصورات عجیبی دربارهات بکنند.
حالا وقت دعوت کردن است. مثل گلدکوئستیهای تهشاخه هستیم و دیگر کسی پرزنتنشده نمانده. سراغ هر کدام از دوستها که میرویمخودشان سرشاخهی یلداکوئیست شدهاند. بدینوسیله و به طور رسمی اتمام این شاخه را همینجا اعلام میداریم.
.....................................................
آغاز بازیوبلاگ یلداکوئیستپ.ن: اعترافات خفن به صورت حضوری و با تعیین وقت قبلی ارائه میگردند. واحد اطلاعاترسانی کلیسای جامع سنت آگوستینوس......................................................شب ایرانی ویرجینیاوولف
اون فرهنگتو بده ما به اسم خودمون چاپش ميكنيم. ارشاد آشنا داريم! ر
www.kavirannews.com
منتظر حضور شما هستیم
احسان یزدی
بلکه در این مورد خاص واجب هم هست.
www.dastanabad.blogfa.com